از شام هجر منّت دیدار می از حزین لاهیجی غزل 776

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

از شام هجر منّت دیدار می کشم

1 از شام هجر منّت دیدار می کشم از خواب ناز دولت بیدار می کشم

2 تا کی خورم ز عقل سیه کاسه خون دل؟ مستانه یک دو ساغر سرشار می کشم

3 یک چند می کنم گرو باده رخت خویش تا چند بار جبّه و دستار می کشم؟

4 برده ست حسن ساده آزادگی دلم بهر چه ناز سبحه و زنار می کشم

5 بر دوش از خمار سرم بار می شود تا پا ز آستانهٔ خمّار می کشم

6 جایی به از چمن نبود میگسار را دامان تر چو ابر به گلزار می کشم

7 صد زخم می خورد رگ جان چون قلم حزین تا گوهری به رشته گفتار می کشم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر