-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از شام هجر منّت دیدار می کشم از خواب ناز دولت بیدار می کشم
2 تا کی خورم ز عقل سیه کاسه خون دل؟ مستانه یک دو ساغر سرشار می کشم
3 یک چند می کنم گرو باده رخت خویش تا چند بار جبّه و دستار می کشم؟
4 برده ست حسن ساده آزادگی دلم بهر چه ناز سبحه و زنار می کشم
5 بر دوش از خمار سرم بار می شود تا پا ز آستانهٔ خمّار می کشم
6 جایی به از چمن نبود میگسار را دامان تر چو ابر به گلزار می کشم
7 صد زخم می خورد رگ جان چون قلم حزین تا گوهری به رشته گفتار می کشم