آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

آذر بیگدلی
آذر بیگدلی

کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش از آذر بیگدلی غزل 4

غزل 4 ام از 555 غزلیات

کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را

1 کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را نهان از من شبی بوسد مبادا آستانش را

2 گذارم سر بپا، هر روز و هر شب پاسبانش را باین تقریب بوسم بلکه خاک آستانش را

3 نیارم بیتو ماند و دید مجلس را، خوش آن بلبل که پیش از رفتن گل کرد ویران آشیانش را

4 بباغی کآید از نو بلبلی، تا آشیان بندد نباید سنگ بر مرغ دگر زد، باغبانش را

5 چو آن مفلس که گم شد گوهری در مخزن شاهش دلم در کوی او گم شد، چسان جویم نشانش را

6 ز مژگان ترک چشمش بسته تیغ و، جان طلب دارد؛ ولی جز من نمی فهمد کس از مردم زبانش را

7 کنم هر شب در آن کو پاسبانان راز جان خدمت مگر روزی بمن تنها گذارند آستانش را

8 چو چشمم بر شهیدانش فتد، در حشر آسایم چو ره گم کرده یی آذر که، بیند کاروانش را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را

شاعر شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را چه کسی است ؟

شاعر شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را آذر بیگدلی می باشد.

شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را چیست ؟

قالب شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را غزل است

مضمون اصلی شعر کنم شبها ازین پس پاسبانی پاسبانش را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر