- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا به کوی تو خواهم که خانهای باشد ز بهر آمدن آنجا بهانهای باشد
2 گذاشتم دل صد پاره را به خاک درت که پیش تیر تو از من نشانهای باشد
3 من آن نیم که عنان گیریت توانم کرد مرادم از تو همین تازیانهای باشد
4 چه بیم ز آتش دوزخ که گفت واعظ شهر که آن ز شعله شوقت زبانهای باشد
5 ز خوبی تو به هرجا حکایتی گفتند حدیث یوسف مصری فسانهای باشد
6 مپوش عارض و خال از دل رمیده من که مرغ زنده به آبی و دانهای باشد
7 سگیست جامی و جایش همیشه خاک درت نه آن سگی که به هر آستانهای باشد