به آب دیده کنم سبز، خط ریحان را از سعیدا غزل 22

به آب دیده کنم سبز، خط ریحان را

1 به آب دیده کنم سبز، خط ریحان را غبار کفر، لباس است حسن ایمان را

2 ز خط و زلف چه فرق است روی جانان را ز هم جدا نتوان کرد کفر و ایمان را

3 صفات ذات جمالی به غیر، رخ منمای که کافران نشناسند قدر قرآن را

4 زاشک، مردم چشم مرا زیانی نیست چه غم ز حادثه این خانمان به دوشان را

5 فقیه طعنهٔ می می کند خدایا زود به آب تلخ سپار این حکیم یونان را

6 کجا توان به نگاه تو آشنا گردید نکرده رام، کسی آهوی گریزان را

7 رقیب را به خدا منع صحبت خود کن به باغ خود مگذار این هزاردستان را

8 از آن گذشته ام تا نگه به غیر نیفتد به گرد دیدهٔ خود خاربست مژگان را

9 نگاه دار به حق چهارده معصوم ز شر حادثه مداح شاه کرمان را

10 ز کثرت غم دوران چه غم سعیدا را کمند وحدت غم کرده رشتهٔ جان را

عکس نوشته
کامنت
comment