من چو بلبل ناله‌های از جهان ملک خاتون غزل 1059

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

من چو بلبل ناله‌های صبحگاهی می‌کنم

1 من چو بلبل ناله‌های صبحگاهی می‌کنم وز سرشک دیده از گل عذرخواهی می‌کنم

2 از خیال ماه رویت دلبرا دانی که من غوص در دریای مهرت همچو ماهی می‌کنم

3 گرچه از بار گنه در بحر غم مستغرغم لیکن ای دل تکیه بر لطف الهی می‌کنم

4 صبحگاهان چون به درگاهش کنم عرض گناه روی خود گلگون ز اشک و چهره کاهی می‌کنم

5 گرچه درویشم به کنج عافیت از گنج فقر بر سر تخت قناعت پادشاهی می‌کنم

6 عذر بدبختی چه خواهم بی‌تکلّف مجرم زآنکه در راه وفا بی‌رسم و راهی می‌کنم

7 بی‌نیازا بین نیازم را و عذرم درپذیر چون در این حضرت دعای صبحگاهی می‌کنم

8 شرح دردی می‌نویسم مطلق از خون جگر گرچه کلکم را ز دیده در سیاهی می‌کنم

9 گفتم ای دل تا به کی در خون جان ما شوی گفت آری از جهان ترک مناهی می‌کنم

عکس نوشته
کامنت
comment