- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبا را گرد سر گردم، که از کوی تو میآید سمن را جان برافشانم، کز او بوی تو میآید
2 زبان نکتهسنجان در دهان انگشت حیرت شد تکلّم الحق از چشم سخنگوی تو میآید
3 اگر خواهی که باز آید دل، ای آرام جان بازآ علاج وحشت از رم خورده آهوی تو میآید
4 گشاد تیرهبختان از خم زلف تو میخیزد شب ما روز کردن، از بر روی تو میآید
5 حزین، دیر و حرم را مست دارد ذکر توحیدت به هرجا گوش دادم، بانگ یاهوی تو میآید