1 روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
2 آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
3 غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای روغن از خون دل امشب در چراغت می کنم
4 آخر ای بی مهر بر بی تابیم سوزد دلت می طپم در خون دل چندان که داغت می کنم
دیدگاهها **