-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو اندازم ز ماه نو نظر بر طاق ابروی تو اندازم
2 چو باد افتان و خیزان هر طرف سرگشته آنم که گردم خاک و خود را بر سر کوی تو اندازم
3 چه حاصل زانکه آیم بگذرم هر ساعت از پیشت چو نتوانم که از حیرت نظر سوی تو اندازم
4 چو ماه نو شد از غم پهلویم، در اشتیاق آن که خود را در نماز عید پهلوی تو اندازم
5 ز دود دل سیه شد نامه شاهی، نه از خطت چو خود سوزم، چه تهمت بر خم موی تو اندازم