-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دور از تو خاک ره ز جنون میکنم به سر بنگر که در فراق تو چون میکنم به سر
2 بر خاک درگه تو به سر میکند رقیب من خاک در زبخت نگون میکنم به سر
3 سرلشگر جنونم و در دشت گمرهی بر رغم عقل راهنمون میکنم به سر
4 افسانهات شبی که نمیآیدم به گوش آن شب به صد هزار فسون میکنم به سر
5 ز آتش تو بر کنار چه دانی که من چسان با شعلههای سوز درون میکنم به سر
6 بر سر درین بهار تو گل زن که من ز هجر با خار داغ جنون میکنم به سر
7 ازبس که خون گریسته دور از تو محتشم من در کنار دجله خون میکنم به سر