جامی

جامی

جامی
جامی

من بی دل چو خواهم داد جان نادیده از جامی غزل 483

غزل 483 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش مدد کن ای اجل تا زار میرم زیر دیوارش

2 ز دیده در دلش جا کردم و دل در درون پنهان هنوز ایمن نیم ترسم که بیند چشم اغیارش

3 چه قد است آن تعالی الله که خواهم دیده و دل را کنم خاک ره آن ساعت که بینم لطف رفتارش

4 نه دل دارم به دست اکنون نه دین مسکین مسلمانی که با این کافران سنگدل افتد سر و کارش

5 نشد گل چون رخش اما بدان رو آب می گردد که یابد روی آن دولت که شوید گرد رخسارش

6 تو و گلزار خویش ای باغبان ما و سرکویی که آب روی صد گلزار می بخشد خس و خارش

7 چو مرغان خزان دیده زبان بست از سخن جامی کجا آن غنچه خندان که باز آرد به گفتارش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش

شاعر شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش چه کسی است ؟

شاعر شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش جامی می باشد.

شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش چیست ؟

قالب شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش غزل است

مضمون اصلی شعر من بی دل چو خواهم داد جان نادیده دیدارش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.