چند بر بستر از آن چشم فسون از عرفی شیرازی غزل 466

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

چند بر بستر از آن چشم فسون ساز افتم

1 چند بر بستر از آن چشم فسون ساز افتم تکیه بر بالش و بستر کنم و باز افتم

2 پاسم ای شمع چه داری، نیم آن پروانه که اگر بال بسوزند، ز پرواز افتم

3 بای شهباز سلامت بگشایید که من نی ام آن مرغ که در چنگل شهباز افتم

4 حیرت از بس که عنان تاب الم شد، بیم است که ز انجام ره عشق به آغاز افتم

5 گفت و گوییست، بنازم به لب خاموشی که اگر لب بگشایم ز سخن باز افتم

6 عرفی آرام مجو از دلم، آن رفت که من از بر تکیه گه عیش به صد ناز افتم

عکس نوشته
کامنت
comment