- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایکه بجاه و منزلت ره نبرد خیال من از خم زلف مو بمو باز بپرس حال من
2 ناله زیر و بم کشم تا که رسد بگوش تو تا که چو چنگ میدهد زلف تو گوشمال من
3 عید کنند خلق اگر در مه روزه از هلال عید منست روی تو ابروی تو هلال من
4 زهره بمشتری قران گرچه بسی کند ولی سعد نه تا نشد به تو نوبت اتصال من
5 راند بکام دشمنان دوست مر او ریخت خون گو بنشین و عیش کن دشمن بدسگال من
6 گفتم جان بکف روم تا که بدستش آورم وصل تو محتمل نشد با همه احتمال من
7 آشفته آفتاب را سجده مکن که گویدم عکس علی عیان شود زآینه جمال من