- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایکه از چهره شمع انجمنی بقد ازنار سرو در چمنی
2 نکنم با خیال زلف و رخت بچمن میل سنبل و سمنی
3 عارفش مرده لحد خواند روح بی ذوق عشق در بدنی
4 کی بری ره بکوی او هیهات ایکه در بند نفس خویشتنی
5 بر سر کوی همچو تو شاهی عار باشد گدای مثل منی
6 در دهانت که داشت وهم و گمان شد یقین پیش عقل از سخنی
7 تن گدازم که جان شوم همه تن جان بجانان سزا بود نه تنی
8 از رسن بازی دو زلف سیاه یوسف دل بچاه درفکنی
9 کی رهی از کمندش آشفته گر سرا پا بحیله مکر و فنی