- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایفروغ رخت آتش زده بر خرمن ماه خوشه چین لب جانپرور تو روح الله
2 تو سهی سروی اگر سرو سهی بست کمر تو دو هفته مهی ار ماه بر افراخت کلاه
3 ترسم آئینه رخسار ترا زنگ رسد ورنه هر دم بفلک بر کشم از جور تو آه
4 زاهدان عشق توام گر ز گنه میشمرند من نه آنم که کنم توبه از اینگونه گناه
5 هندوی زلف تو چون دست تطاول بگشاد جز تحمل نتوان کرد بلائیست سیاه
6 گیرم از آتش دل پیش کسی دم نزنم چه کنم اشک روانرا بلغ السیل زباه
7 گفته ئی پیش رقیبان منگر در رخ من که از اینکار شود حال تو ناگاه تباه
8 چون کنم ابن یمین کشته حسن رخ تست دیده کشته سوی جان کند ایدوست نگاه