1 گر تیر به جانب فلک بگشایی شب خال سیه از رخ مه بربایی
2 از تیر تو خصم تو کمان پشت شود گر پشت کمان خود برو بنمایی
1 نهان که میکند این درد آشکارهٔ ما که راست چاره که از دست رفت چارهٔ ما
2 هزار کوه بلا بر دلم فرود آمد زهی تحمّل سنگین دل چو خارهٔ ما
1 بگریست ابر نیسان والوَرد قَد تبَسَّم خامش چنین چرایی؟والطَّیر قَد ترنَّم
2 کردند خانه رنگین عینای مِن دمُوعی از بس که اشک خونین قَد فاضَ مِنهُما دم
1 تَعالِ مَن بِکَ وجدی که من هوای تو دارم انیس قلب حزینی و جان برای تو دارم
2 کَفی بِخَدَّک وَردی چه جای لاله ی سیراب کَذا و ایَّهُ وَردٍ که من به جای تو دارم