اگر ز بخت مساعد از حکیم نزاری قهستانی غزل 885

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بینم

1 اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بینم دگر ز کوی تو نبود سفر به هیچ زمینم

2 من از خدای به حاجت جز این مراد نخواهم که روی کرده به رویش به گوشه ای بنشینم

3 بر آستان تو مردن به از فراق تو دیدن که سیر شد دل محنت کش از حیات چنینم

4 شب فراق تو بر خاطرم گذشت که امشب شب نخست فراق است روز باز پسینم

5 دریغ عمر گرامی که تلخ می گذرانم چه شوربخت غریبی که من ضعیف حزینم

6 ز بس ملامت خاطر زهر که هست بریدم خیال تست به پیشم فراق تست قرینم

7 چو ذره باد سر آسیمه روزگار نزاری اگر جهان نه به روی چو آفتاب تو بینم

عکس نوشته
کامنت
comment