- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بینم دگر ز کوی تو نبود سفر به هیچ زمینم
2 من از خدای به حاجت جز این مراد نخواهم که روی کرده به رویش به گوشه ای بنشینم
3 بر آستان تو مردن به از فراق تو دیدن که سیر شد دل محنت کش از حیات چنینم
4 شب فراق تو بر خاطرم گذشت که امشب شب نخست فراق است روز باز پسینم
5 دریغ عمر گرامی که تلخ می گذرانم چه شوربخت غریبی که من ضعیف حزینم
6 ز بس ملامت خاطر زهر که هست بریدم خیال تست به پیشم فراق تست قرینم
7 چو ذره باد سر آسیمه روزگار نزاری اگر جهان نه به روی چو آفتاب تو بینم