اگر شکسته دلانت هزار جان دارند از عراقی غزل 100

اگر شکسته دلانت هزار جان دارند

1 اگر شکسته دلانت هزار جان دارند به خدمت تو کمر بسته بر میان دارند

2 شدند حلقه به گوش تو را چو حلقه به گوش چه خوش دلند که مثل تو دلستان دارند

3 کسان که وصل تو یک دم به نقد یافته‌اند از ین طلب طرب و عیش جاودان دارند

4 چو بگذری به تعجب تو ماهروی به راه چو ماه ماهرخان دست بر دهان دارند

5 خرد از آن ز ره زلف تو پناه گرفت که چشم و ابروی تو تیر در کمان دارند

6 مجاهدان رهت تا عنایت تو بود چه بیم و باک به عالم ازین و آن دارند؟

7 ز آب دیده و تاب دل است غمازی وگرنه راز تو بیچارگان نهان دارند

8 غلام غمزهٔ بیمارتم که از هوسش چه تندرستان خود را ناتوان دارند؟

9 اگر کسی به شکایت بود ز دلبر خویش ز تو عراقی و دل شکر بی‌کران دارند

عکس نوشته
کامنت
comment