- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن عمر گذشته دیگر از سر توان گرفتن
2 گویند دل ز جانان بر گیر حاش لله هرگز چگونه از جان دل بر توان گرفتن
3 در عمر خود گرفتم یک بوسه از دهانش گر بخت بار باشد دیگر توان گرفتن
4 هرگز بود که یک شب مست از درم در آید کان فتنه را به مستی در بر توان گرفتن
5 تا کی به بوی زلفش مجمر توان نهادن تا کی به یاد لعلش ساغر توان گرفتن
6 جان و سرو دل و زر کردم نثار پایش بهر متاع سهلی دل بر توان گرفتن
7 دایم کمال شعرش در روی خود بمالد سحر حلال باشد در زر توان گرفتن