گر تو گویی که شیخ دین ز چه از جامی هفت اورنگ 168

گر تو گویی که شیخ دین ز چه رو

1 گر تو گویی که شیخ دین ز چه رو لفظ ایشان وظیفه ساخت نه او

2 گویمت زانکه لفظ او مطلق هست اشارت سوی هویت حق

3 پیش چشم شهود دیده وران محو باشد هویت دگران

4 در عبارت چو او و هو رانند غرض از او و هو همو دانند

5 نیست مشهود جز هویت او لا هو فی الوجود الاهو

6 وان هویت که واحد است و احد برتر از وهم کثرت است و عدد

7 لیک چون در عدد شود ساری رو نماید تعددی طاری

8 به تک و پو چو مرد وحدت جوی از تعدد نهد به وحدت روی

9 سر وحدت بر او شود غالب وصف کثرت ازو شود غایب

10 چون شود دور کثرتش ز نظر لفظ ایشان به آن بود در خور

عکس نوشته
کامنت
comment