- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیران کاغشته بخونند درین کوچه دلیران
2 ای خواجه، قدم در حرم عترت ما نه تا رای تو روشن شود و روی تو تابان
3 در بادیه عشق تو حیرت زدگانیم حیران تر از آنیم که گویند که: حیران!
4 زاهد چه خبر داری از احوال دل ما؟ در لجه بحریم و تو در ساحل عمان
5 ما با غم خویشیم و تو با غصه خویشی این بخش قلندر بود و راه بیابان
6 هم مرکب مقصود بمنزل برسانند آنها که ندارند درین راه غم جان
7 زاهد، برو از کوچه رندان، بسلامت ما مرد وصالیم، مگو قصه هجران
8 در کوچه عشاق، چو آیی، بادب باش مستان خرابند، مگو از سر و سامان
9 گفتم که: غریبم، پس ازان پیر و فقیرم گفتند که: برنا شوی از همت پیران
10 در کوی تو سیلاب سرشکم مددی کرد تا لاله و ریحان دمد از جودت باران
11 ما ره بتو داریم بهرحال که هستیم ما بنده روی تو، ز ما روی مگردان
12 ای قاسم، اگر کعبه مقصود مرادست در راه حریرست همه خار مغیلان