- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر شمع تو بی زحمت پروانه بماند خورشید چو سایه ز تو درخانه بماند
2 از باده لبهای تو گر دل بشود مست درسلسله زلف تو دیوانه بماند
3 خون گشته دلی از خود آویخته دارد هر تار که از فرق تو در شانه بماند
4 ای گنج روان در دل ویران کنمت جای تابو که مگر گنج به ویرانه بماند
5 افسانه عشق تو شدم آه و دریغا ترسم که نمانم من و افسانه بماند
6 روزی که حسن جان گرامی به تو بخشد بالله که برو صد جان شکرانه بماند
7 گوی از همگان برد به اقبال شهنشه بر تار تو یک بود ندیمانه بماند