- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر فرهاد و شیرین هر دو در دوران من بودی یکی شرمنده از من آن یک از جانان من بودی
2 اگر مجنون به دشت عشق همراهم شدی یکره به جان ز آشفتگی های دل ویران من بودی
3 مگو کز اشک در کوی وفا روید نهال وصل که گر بودی چنین از دیده گریان من بودی
4 چو گل چاک گریبانم نگشتی هر سحر ظاهر چو در اشک اگر آنشوخ در دامان من بودی
5 هزاران شب به بیداری به روزم نامدی در هجر شبی گر آن مه نامهربان مهمان من بودی
6 ز ناز و غمزه گاهی چشم اگر وا کردی آن مهوش ز حیرانی که دارم در رخش حیران من بودی
7 وفا را در دل خوبان اثر گر بودی ای فانی نبودی یار از آن بیوفایان زان من بودی