- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر دوست غم دوست بخوردی سره بودی ور دشمنییی نیز نکردی سره بودی
2 خاریست مرا در دل و دیده ز فراقش تریاق چنین خاری وردی سره بودی
3 با درد بود عاشقی مردم اگر هم جستی ز کف عشق بدردی سره بودی
4 زین روح که بی گرد نمی خیزد ازو هیچ کز عشق برآوردی گردی سره بودی
5 دل عشق به جان جست ولیک ار نشدی زان عاجز چو زنی آنگه مردی سره بودی