گر دلی بودی مرا در از ابن یمین فریومدی غزل 244

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گر دلی بودی مرا در طالع و فرمان من

1 گر دلی بودی مرا در طالع و فرمان من کی زجانان آمدی چندین ستم بر جان من

2 از خیال لعل او یکبوسه بربودم بخواب هست ذوق آن هنوزم در بن دندان من

3 یوسف جانم چو در چاه زنخدانش فتاد گفت رضوان رشک دارد بر من و زندان من

4 هست در زلف پریشانش دلم مجموع از آنک نسبتی دارد بکار بیسر و سامان من

5 در میان عاشقان جادوی چشم مست او کفر پیدا کرد و پنهان میبرد ایمان من

6 داغ هجر آن پری پیکر مرا کشتی بدرد گر نبودی از امید وصل او درمان من

7 خوشترم آید ز عیدی کان کمان ابروم گفت تا کی ای ابن یمین خواهی شدن قربان من

عکس نوشته
کامنت
comment