آنی که گر بخواهی از اقبال و سروری
1
آنی که گر بخواهی از اقبال و سروری
تری ز آب و خشکی از آتش برون بری
2
داری مفرحی که دهد روح را غذا
سازی طریفلی که کنی دیو را پری
3
دست مبارک تو بخواهد همی درست
از خط راست نامهٔ شکل صنوبری
4
یارب چه طالعست که خود بیمعالجت
بیمار به شود چو تو زان راه بگذری