1 گر طالب مطلوب به هر آیینی شرط است که در طلب ز پا ننشینی
2 بگذار ز سر غرور و خودبینی را خواهی اگر ای دوست خدا را بینی
1 یکتا و مقدس است خلاق ودود از فیض وجود اوست امکان موجود
2 او واحد مطلق است و در ساحت او کفر است اگر کنیم اظهار وجود
1 زاهد نشُسته دست ز تن جانت آرزوست؟ جان را فدا نساخته جانانت آرزوست؟
2 نازرده پای در طلب از زخم نیش خار سیر گل و صفای گلستانت آرزوست؟
1 تا چند سرگران ز مدار جهان شوم تا چند از مدار جهان سرگران شوم
2 در بین ما و دوست به جز خود حجاب نیست آن به که بگذرم ز خود و از میان شوم