1 گر حال نیک خواهی فرزند را همیشه آموزش ای برادر قرآن و خط و پیشه
2 زیرا که پیشش آید روزیکه کارش افتد چون پیشه ئی نداند بیل و کلنگ و تیشه
3 هر کو خطی نخواند یا پیشه ئی نداند بس گاو و خر چراند در کوه و دشت و بیشه
1 ایدل غافل بدان کاحوال عالم هیچ نیست پیش زخم حادثات دهر مرهم هیچ نیست
2 چون ز شادی کس نیابد در همه روی زمین زیر طاق آسمان گوئی که جز غم هیچ نیست
1 دولت بود مساعد و اقبال و بخت یار آنرا که کرد بندگی شاه اختیار
2 آن شاه داد بخش که دوران دولتش آرد بمهرگان ستم عهد نو بهار
1 واجب بود از راه نیاز اهل زمن را در خواستن از حق بدعا شیخ حسن را
2 آنسایه یزدان که چو خورشید بیاراست رایش بصفا روی زمین را و زمن را