1 اگر خاموش بینی عارفی را مزن طعنش که هست آسوده از ذکر
2 چنان از پای تا سر غرق یارست که هم ذکرش فراموشست و هم فکر
1 ای صفاهان مژده کاینک شاه دوران می رسد جسم بیجان ترا از نو به تن جان میرسد
2 غصه را بدرود کنکاید مسرت این زمان درد را پیغام ده کاین لحظه درمان میرسد
1 تمام گشت مه روزه و هلال دمید هلال عید به ماهی تمام باید دید
2 بنوش جام هلالی به یاد ابروی یار که همچو ابروی یار از افق هلال دمید