گر جدا سازی بتیغ جور بند از هلالی جغتایی غزل 308

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

گر جدا سازی بتیغ جور بند از بند من

1 گر جدا سازی بتیغ جور بند از بند من از تو قطعا نگسلد سر رشته پیوند من

2 تلخ کامم، زان لب شیرین کرم کن خنده ای چیست چندین زهر چشم؟ ای شوخ شکر خند من

3 غمزه خونخواره ات را گر سر عاشق کشیست عاشق دیگر نخواهی یافتن مانند من

4 امشب از بخت سیه در کنج تاریک غمم یک زمان طالع شو، ای ماه سعادتمند من

5 ناصحا، چون عشقبازان از نصیحت فارغند پند بشنو، عمر خود ضایع مکن در پند من

6 کرده ای عهد وفا، من خورده ام سوگند مهر بشکند عهد تو، اما نشکند سوگند من

7 چون هلالی با مه رویت دلم خرسند بود آه ازین غمها! که آمد بر دل خرسند من

عکس نوشته
کامنت
comment