-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر از دفترِ عشق رمزی بخوانی خطا نامه ی عقل بر هم درانی
2 گر اموات خواهی که احیا بباشد بمیر ای حکیم از چنین زندگانی
3 به عمدا مکن در مراتب تصرف که مفروغ و مستانف از هم ندانی
4 بدین چشم دیدن محال است او را خطا بین تصور کند این معانی
5 نباید طمع کردن از رویِ ظاهر که کس را میسر نشد این امانی
6 ز بالا درآیی به گردن درافتی مُحال است در عینِ پیری جوانی
7 مگر نردبان پایه پایه بر آیی به شرطی که عشقت کند نردبانی
8 ز کون و مکان برشکن تا ببینی که جمله توی آن چه فی الجمله آنی
9 شود در تو معلوم حسی و عقلی که تو هم معما و هم ترجمانی
10 نزاری جز او کس ندیدهست اورا وگر خود کلیم الله لن ترانی
11 چو بر حکمِ اول نبودهست قانع از آن گشت محجوب در حکمِ ثانی