- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر بگذری سوی چمن سرو سهی از جا رود ور زآنکه برقع افکنی صبر از دل شیدا رود
2 تا هست بر لوح بقا از جان نشان باور مکن کر دیده صاحبدلان نفش رخ زیبا رود
3 گرشد سرم در کار آن زلف عبیر افشان چه شد شوریدگانرا دائما سر در سر سودا رود
4 گفتم رسان ای دل برو از آب چشم من خبر دل گفت ما راکی رسد کآنجا حدیث ما رود
5 بوی وفا داری رود تا روز حشر از آب و گل در هر زمینی در من و عشقش حکایتها رود
6 هان ای رقیب از دامنش دست تصرف بگسلان بگذار کامشب همچو مه هر جا رود تنها رود
7 با بیخبر کم کن کمال از خاک پای او سخن چه سود اگر کحل بصر در چشم نابینا رود