- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر دلم بردی بغارت قصد جان باری چراست ور نخواهی کرد خیری شور و شر باری چراست
2 بر خراب آباد دل بار فراغ عشق بس از فراقت بر سر بارم دگر باری چراست
3 با تو خورشید ار ز بی آبی کند دعوی حسن پیش رویت خود نمائی چون قمر باری چراست
4 هر که با قد تو بر سرو سهی چشم افکند عقل و هوش ار نیستش کوته نظر باری چراست
5 گر زگرمی دل آهم سرد شد آری رواست با دماغ خشگم آخر دیده تر باری چراست
6 چون اثر نگذاشت از من ترکتاز چشم او اینچنین از حال زارم بیخبر باری چراست
7 چون نکرد ابن یمین در گردنش طوقی ز دست بر میان از ساعد غیرش کمر باری چراست