1 گر ترک طمع کنی نباشد ایدل زکست هراس هرگز
2 روزی ز خزانه کسی خواه کو را نبود مکاس هرگز
3 چیزیکه دهد که شد مقرر بر سر ننهد سپاس هرگز
4 از سفله مخواه هیچ زنهار کاطلس نشود پلاس هرگز
1 خرم صباح آنکه او ز اول که بگشاید نظر بیند همایون طلعت کشور گشای بحر و بر
2 صاحبقران بیقرین شاه زمان ماه زمین سلطان نظام ملک و دین فرخ رخ فرخنده فر
1 مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر
2 چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر
1 هر چند مدتی شدم از روی اضطرار دور از جناب حضرت میمون شهریار
2 شاه جهان پناه که بر تخت خسروی یک تا جور ندید چو او چشم روزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به