جامی

جامی

جامی
جامی

گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی از جامی غزل 979

غزل 979 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی

1 گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی به خدا با همه بیرحمی خود رحم نمایی

2 درد پرورد توام، من که و اندیشه درمان کاش صد درد دگر بر سر هر درد فزایی

3 دل بی حاصل ما را برت ای شوخ چه قیمت که به یک عشوه اگر خواهی ازین صد بربایی

4 گرچه ما را نبود جای به خاک سر کویت شکر باری که تو جا کرده درون دل مایی

5 دل نه زانسان به کمند تو گرفتار شد ای جان که توان داشت به تدبیر خرد چشم رهایی

6 بامدادان همه کس در پی مقصودی و جامی اشکریزان به سر کوی تو تا کی بدر آیی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی

شاعر شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی چه کسی است ؟

شاعر شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی جامی می باشد.

شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی چیست ؟

قالب شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی غزل است

مضمون اصلی شعر گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.