اگر دشنام می گونی مرا گو از کمال خجندی غزل 890

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

اگر دشنام می گونی مرا گو

1 اگر دشنام می گونی مرا گو که از جانت دعاگویم دعاگو

2 چو گونی ناسزای هر که خواهی منت پرسم کرا گفتی تراگو

3 روم گفتی و دردی آورم باز چو درد آوردی ای مونس دراگو

4 تو خوش می آی و می مینوش و میرو کسی را خوش نمی آید میاگو

5 دمی آبی نخوردم بیتو هرگز تو هم بی من چرا خوردی چراگو

6 برآمد گفتمش جانم ز غم گفت چرا عاشق شدن جانت بر آگو

7 نخواهم بار شد گفتی به باران چه بار ای شوخ به مهر آشناگو

8 اگر احسانی نباشد در نو باری برین در چند باشد این ثناگو

9 کمال آن شوخ اگر ندهد ترا دست جفاهای جهانرا مرحباگو

عکس نوشته
کامنت
comment