1 گر داشتمی بقدر همت دستی دستم چو بدامن عرض پیوستی
2 جوهر کش گردون جهان بگسستی قرّابه ی گوهر فلک، بشکستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 سحرگه در جهان جان بعون مبدع اشیا مسافت قطع می کردم زلا تا حضرت الا
2 موالید و طبایع را چنان از هم جد کردم که بر سطحی مربع شد ز یک نقطه سه خط پیدا
1 تو که خود مونس روان بودی چون ز حشم دلم نهان بودی
2 من خود اندر حجاب خود بودم ورنه با من تو در میان بودی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به