1 گر روز پسین چراغ عهدم نکشی جانی بدهم به راحت و خوش منشی
2 ور جامهٔ اسلام ز من بر نکشی مرگی که در اسلام بود اینت خوشی.
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 با عشق جمال ما اگر همنفسی یک حرف بس است اگر برین در تو کسی
2 تا با تو تویی تست در ما نرسی در ما تو گهی رسی که در ما برسی.
1 ای کرده غمت غارت هوش دل ما درد تو زده خانه فروش دل ما
2 سری که مقدسان از آن محرومند عشق تو فرو گفت به گوش دل ما
قال الله تعالی «فاذکروا الله کذکر کم آبائکم او اشد ذکرا». ,
و قال تعالی «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال». ,
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به