- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر سر و برگ بلای عشق نداری ور دل و جان از برای عشق نداری
2 لاف محبت مزن که در ره وحدت مرتبۀ اولیای عشق نداری
3 خانه ی جان از وجود خویش بپرداز ور نه تو خود جای پای عشق نداری
4 نیستی آگه که در مراتب اکوان منزل و ماوا و جای عشق نداری
5 طائر عرشی ولیک در قفس تن مانده ای چون هوای عشق نداری
6 تا سر خود باشدت مده به تکلف دست به پیمان که پای عشق نداری
7 همچو جعل گرد خویش گرد و ز گلزار دور که بوی صبای عشق نداری
8 رو که به بازار اتحاد نزاری هیچ متاعی بهای عشق نداری
9 تا متمکن به حبس خانه ی عقلی راه به دولت سرای عشق نداری