- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل در حلقها ز دور و تسلسل فند جدل
2 دل ز آنچه گفت در دهشت هسته جای نطق لیکن چه حاصل است ز علم بلا عمل
3 با کام پر شکر مگسی انگبین ز دور ما بر تو عاشقیم به حمدالله از ازل
4 عشاق را چو حسن بتان است قبله گاه شرمنده شد چو آن سخنی بود بی حمل
5 چشم ز گریه رو به خرابی نهاده است قند لب تو دید و فکند از دهان عسل
6 ما را بگفت و گوی تو آن زلف و رخ فکند روی تو قبله دل ما شده ازین قبل
7 داند وفا و مهر نکو بار با کمال آری فتد به خانه مردم زنم خلل