- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به من یار شوی ور نشوی تو همان باری و دیگر نشوی
2 من به دیده نظری هم نکنم گر تو در دیده مصور نشوی
3 ای دل این درد که داری گر ازوست شربتی نوش که خوشتر نشوی
4 مشو ای دیده شب هجران خشک که چو بینی رخ او تر نشوی
5 مخور ای زاهد کمخواره غمم غم خود خور تو که لاغر نشوی
6 ای حسود از غم او گره نالم تو چرا کور شوی گر نشوی
7 بر درش حلقه زدم گفت کمال خاک این در نشوی در نشوی