-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر نه از کشتن عشاق به تنگ آمدهای پس چرا بر سر ایشان به درنگ آمدهای
2 خانه پرداختهام تا تو ز جا خاستهای سپر انداختهام تا تو به جنگ آمدهای
3 پنجهٔ عشق قوی پنجه نبرد است گهی مگر آن حوصلهای کش تو به چنگ آمدهای
4 گوهر مقصد صاحب نظرانی لیکن در دم افعی و در کام نهنگ آمدهای
5 اشک رنگین بسی از دیده فشاند ابر بهار تا تو ای شاخ گل تازه به رنگ آمدهای
6 کافران را رسد ار خون مسلمان ریزند تا تو زیبا صنم از شهر فرنگ آمدهای
7 آخر از ناله به جایی نرسیدی ای دل همه جا شیشه صفت بر سر سنگ آمدهای
8 پی به منزل مقصود نخواهی بردن تو که در بادیه با مرکب لنگ آمدهای
9 کی توان نام تو را برد فروغی در عشق کز سر کوی بتان زنده به ننگ آمدهای