- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا گر چون تو دلداری نباشد هزاران درد دل باری نباشد
2 چو تو یا کم ز تو یاری توان جست چه باشد گر ستمکاری نباشد
3 مرا گویی که در بستان این راه گلی بیزحمت خاری نباشد
4 بود با گرد ران گردن ولیکن به هرجو سنگ خرواری نباشد
5 اگرچه پیش یاران گویم از شرم کزو خوش خویتر یاری نباشد
6 تو خود دانی که از تو بوالعجبتر ستمکاری دلآزاری نباشد
7 چگونه دست یابد بر تو آنکس کش اندر کیسه دیناری نباشد
8 چو اندر هیچ کاری پاسخ من ز گفتار تو خود آری نباشد
9 اگر فارغ بود سنگین دل تو ز بخت من عجب کاری نباشد