1 احوال منت باور اگر نیست ز کس ور این دو گواهت از رخ و اشک نه بس
2 بیماری من بچشم خود می بینی آشفتگیم نیز ز زلفت بررس
1 ترا یک ذره خود پروای ما نیست بنیک و بد دلت را رای ما نیست
2 چه بد کردم که بر خاک در تو سگانرا هست جای و جای ما نیست
1 هر که چون روی تو رویی دارد سر بسر راحت دنیی دارد
2 هر که دارد دهن و زلف و خطت کوثر و سدره و طوبی دارد
1 سوز عشقت جگر همی سوزد تاب رویت نظر همی سوزد
2 تو چه دانی ؟که آتش رخ تو نظر اندر بصر همی سوزد