- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر تو را با ما نه یاری با تو ما را دوستی دوستی بس معتبر اصلیست یارا دوستی
2 دوستی باید که در باطن بود چون نقش سنگ لایق از محرم نباشد آشکارا دوستی
3 دشمن خود باش تا باشی مگر با دوست دوست دشمنی آخر مقابل کی بود با دوستی
4 گر میان دوست میخواهی ز خود شو برکنار در میان فرقی بود از دشمنی تا دوستی
5 ور کنار دوست میخواهی برون شو از میان دوست خود داند تو را یا دشمنی یا دوستی
6 هر دو نبود یا تو یا او خود همه او و تو هیچ خویش دشمن باش اگر با دوست تنها دوستی
7 هر که آوردهست از آنجا دشمنی با خویشتن کی تواند برد ازینجا باز آنجا دوستی
8 مست خواهم رفت چون مست آمدم از ابتدا منتها هم دوستی شد چون ز مبدا دوستی
9 تبعثون دریافتم سرّ تموتون کشف شد تا نپنداری مگر مستم ز صهبا دوستی
10 معتبر پندی ست بشنو از نزاری بیریا هر چه دیگر هیچ باقی نیست الا دوستی