اگر از هر دو جهان از حکیم نزاری قهستانی غزل 1401

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

اگر از هر دو جهان برشکنی یک رویی

1 اگر از هر دو جهان برشکنی یک رویی ورنه ای یار کجا با که سخن می گویی

2 هر چه در دوست شوی محو و در او مستغرق این توان گفت از اویی نتوان گفت اویی

3 هر چه او نه ، که و چه کو و کجا، اوست همه چون جز او نیست دگر پس تو که را می جویی

4 گر به تو بازنمایند تو را هیچ نه ای از پیِ هیچیِ خود بیش چرا می پویی

5 در نمازی اگر از حرص و طمع آزادی در بهشتی اگر آسوده دلْ و خوش خویی

6 پای بر گردنِ اکوان نه و از سدره برآی دست شوی از دل و جان چند به گل سر شویی

7 پای در حلقه ی فقرت چو نزاری ندهند تا تو در حلقه ی چوگانِ وساوس گویی

عکس نوشته
کامنت
comment