1 ای باد اگر سوی بدخشان گذری زنهار بر آن ماه درخشان گذری
2 گویی چه شود گر چو خور آسان آسان یک بار دگر سوی خراسان گذری
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
1 شه چو گشتی بعد چوگان باختن چون کمان مایل به تیر انداختن
2 از کمانداران خاص اندر زمان خواستی ناکرده زه چاچی کمان