- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد غبار از آینه تا زنگبار برخیزد
2 اگر به قلب نظرهای آشنا تازی هزار ساله ز دل ها غبار برخیزد
3 شبی که بر کف پایت شود حنابندان نگار بسته ز دست بهار برخیزد
4 یکی شود به نظر دیگر آسمان و زمین وگر ز سینه تو را خارخار برخیزد
5 به حیرتم که مبادا میان دیده و دل ز ترکتازی جانان غبار برخیزد
6 چو جام باده درآید نمی دهد دستور که کس ز بزم، بغیر از خمار برخیزد
7 چو مو ندیده اگر آتشی ز رخسارش به پیچ و تاب چرا زلف یار برخیزد؟
8 دل شکستهٔ زلف تو را اگر بیند فغان و درد ز دندان مار برخیزد
9 به پایداری یک حرف حق سر منصور ز پا اگر فتد از پای دار برخیزد
10 دل شکسته سعیدا درست کی گردد؟ اگر برای مدد، روزگار برخیزد