1 گر باز بیایم به مراد خویشت و اقبال رساند به من درویشت
2 چون حسن تو یک دم نگذارد پیشم چون بخت به یک سو نروم از پیشت
1 نسیم عدل همی آید از هوای جهان شعاع بخت همی تابد از لقای جهان
2 گزارد مژده میمون صدا خروس فلک فکند سایه خورشید بر همای جهان
1 آراستند روضه آرامگاه جان یک سر گشاده شد همه درهای آسمان
2 بگشاده در تحیت کروبیان دهن بربسته در کرامت روحانیان میان
1 مرا به وقت سحر دوش مژده داد نسیم که شهریار جهان پادشاه هفت اقلیم
2 خزانهای ممالک هم مفوض کرد برای آنکه به حق یافت بر جهان تقدیم