- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر باد دی بگلشن دم میزند بسردی از باد دی بگرمی از می برآر گردی
2 گه از نوا و از زنگ گاهی زآب گلرنگ بگشای این دل تنگ بزدا زچهره زردی
3 مطرب بزن تو دستی ساقی بکوب پائی مینا بیار و بشکن این طاق لاجوردی
4 طوف حریم دلها از یکنظر توان کرد بیهوده کرده حاجی یکعمر رهنوردی
5 اندر حریم جانان بی درد ره ندارد ایدل اگر توانی از جان بجوی دردی
6 آشفته باش اما اندر شکنج یک زلف دیوانه وار تا کی ایدل بهرزه گردی
7 دیگر تو ای سکندر آب خضر نجوئی از آب عشق خوبان گر نیم جرعه خوردی
8 از آبشار وحدت خمخانه محبت کز یک نمش جهنم چون یخ شود بسردی
9 آب ولای حیدر آن شهسوار صفدر شاهی که کوفت نوبت در لامکان بمردی