1 گر باد وزد بر این دل ریش خراب ور خواب گذر کند بر این چشم پرآب
2 باشد که به هر عمر مرا با تو دمی گفتار بود به پیک و دیدار به خواب
1 غم عشق تو یکدمم کم نیست مونسم بی رخ تو جز غم نیست
2 در تو یک جو وفا نماند و هنوز عشق تو ز آنچه بد جوی کم نیست
1 دوش چو کرد آسمان افسر زر ز سر یله ساخت ز ماه و اختران یاره و عقد و مرسله
2 شکل فلک خراش شد مهر چو دانه آس شد عقده راس داس شد از پی کشت سنبله
1 به جان بریم ترا سجده تا به سر چه رسد نثار پای تو سرهاست تا به زرچه رسد
2 ترا ز نور جلالت نمی توانم دید به چشم جان به سرت تا به چشم سر چه رسد